شعار نویسی آنارشیست ها در اعتراض به زندانی کردن افشین حیرتیان ، آنارشیست و زندانی سابق.
#زندان #ایران #iran #افشین #آنارشیست #آنارشیسم #افشین_حیرتیان #afshin
سرکوب شدید رفقای آنارشیست و آزادیخواه
#آنارشیست #افشین_حیرتیان #بازداشت #جمهوریاسلامی #خبر
https://www.anarshism.com/fa/severe-repression-anarchist-comrades/
زنده باد آزادی و در همبستگی با رفقا در آن سوی مرزها
ما شاهد تشدید نگرانکنندهی سرکوب علیه پژوهشگران، فعالان اجتماعی و دگراندیشان سیاسی در ایران هستیم. بازداشتها شدّت گرفته و فضای داخل کشور برای هر کسی که در پی حقیقت، عدالت یا تغییر اجتماعی باشد، بهشدت ناأمن شده است. رفیق افشین حیرتیان، فعال اجتماعی و سیاسی با […]بازداشت افشین حیرتیان
سهشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۴، افشین حیرتیان، آنارشیستی که بیشتر مشغول به پروژهای برای مبارزه با کار کودکان است، پس از یورش به خانه و ضبط وسایلاش، بازداشت شد. تا کنون دربارهی وضعیت او اطلاعاتی در دسترس نیست. بازداشت او توسط وزارت اطلاعات، دادسرای ۳۳ تهران، صورت گرفتهاست. در گذشته نیز او را سالها به خاطر ایدههایش زندانی کردهاند.افشین حیرتیان، آنارشیست و زندانی سیاسی سابق بازداشت شده است!
امروز سه شنبه (۲۰ آبان ۱۴۰۴) «افشین حیرتیان» آنارشیست و زندانی سیاسی سابق، فعال کارگری و حقوق کودک با حمله به خانه اش و ضبط وسایل، بازداشت شد.
از نهاد بازداشت کننده و وضعیت او اطلاعی در دست نیست.
پرگار: آنارشیسم
شادی مسلحانه: مقدمه تا بخش ۷
#آلفردو_بونانو #آنارشیست #آنارشیسم #آنارشیسم_شورشگرایانه #ترجمه #شادی_مسلحانه #فردگرایی #کتاب
آزمایش های اقتصادی فردگرایان آمریکا
جوزیا وارن، نخستین آنارشیست فردگرا در تاریخ ایالات متحده و بلواقع لیبرتارین ارتدوکس و عاری از تحریف، نه فقط یک نظریهپرداز جسور، بلکه یک کنشگر تجربهگرا بود؛ مردی که نه در کافههای روشنفکری، بلکه در دل کمونها و فروشگاههای آزمایشی ایدههایش را از جنس خاک و زندگی ساخت.
و شاید همین مورد او را از بسیاری از مدعیان مدل های مختلف اقتصادی تمییز دهد.
او در دل قرن نوزدهم، زمانی که کلیسا، دولت و سرمایهداری دست در دست هم داشتند تا فرد را به تابع مطیعی از نظمهای بیرونی بدل کنند، پرچم آزادی مطلق فردی را برافراشت. آزادیای که نه در شعارهای میهنپرستانه یا قانون اساسی آمریکا، بلکه در زیستن بیواسطهی انسان با انسان، و کار در برابر کار معنا پیدا میکرد.
فلسفهی وارن بر دو اصل استوار بود: نخست، «حاکمیت فرد»؛ یعنی اینکه هر انسان باید صاحب تام و تمامِ بدن و وقت، نیروی کار و تصمیمهای خود باشد. خدا و دولت و جمع و هیچکس نباید اختیار را از دستان او برباید.
دوم، اصل «هزینه، حد قیمت است»؛ به این معنا که بهای هر کالا یا خدمت، باید به اندازهی هزینهی واقعی تولیدش باشد، نه بر پایهی حرص بازار، احتکار، یا میل سرمایهدار به سود بیشتر.
این اصل ساده اما انقلابی، اقتصاد را از قید استثمار آزاد میکرد و بازار را به میدان انصاف بدل میساخت.
وارن در ابتدا با شور و شوق وارد پروژهی «نیو هارمونی» شد یک جامعهی سوسیالیستی که توسط رابرت اوئن بنا شده بود. اما خیلی زود دریافت که سوسیالیسمی که تفاوتهای فردی را نادیده بگیرد و آزادی را قربانی نظم جمعی کند، چیزی جز یک دیکتاتوری تازه نیست. تجربهی تلخ او در نیو هارمونی باعث شد تا بهجای نفی بازار یا فرد، بهدنبال نسخهای از جامعه باشد که در آن هم آزادیِ کامل حفظ شود، و هم عدالت برقرار گرددبینیاز از دولت، مذهب یا سرمایهدار.
در سال ۱۸۲۷، نخستین گام عملی را برداشت: «فروشگاه زمان» را در سینسیناتی افتتاح کرد
در این فروشگاه، مشتریها با ساعت کار خود خرید میکردند هر کالا بهاندازهی زمانی که برای ساختنش صرف شده بود قیمتگذاری میشد و بهجای سود، تنها هزینهی واقعی در نظر گرفته میشد.
اگر کفشی سه ساعت زمان برای تولید میبرد، قیمتش هم دقیقا سه ساعت از وقت خریدار بود. نه بیشتر
این فروشگاه کوچک و آرام، تنها دو سال دوام آورد، اما برای وارن، یک موفقیت کامل بود. او با لبخند بستهاش، زیرا هدفش نه تجارت که اثبات یک اصل بود: بازار میتواند بدون استثمار عمل کند، اگر بر پایهی انصاف و داوطلبی باشد.
چند سال بعد، در لانگآیلند نیویورک، او به همراه فیلسوف آزادیخواه، استفن پیرل اندروز، کمونی کوچک اما افسانهای بنا نهاد: «مدلسویل» یا «زمان نوین». جامعهای بدون دولت، بدون پلیس، بدون مالیات، بدون دادگاه. همهچیز بر اساس داوطلبی و احترام به مالکیت شخصی مبتنی بر کار پیش میرفت و هرکس خانهاش را میساخت، زمینش را کشت میداد، و با دیگران مبادله میکرد اما نه با پولهای آغشته به بهره و انباشت، بلکه با رسیدهای کاری و ارز زمان.
جذابترین نکته این بود که مدلسویل، بدون هیچ قدرت متمرکزی، بدون نیروی انتظامی یا قوانین تحمیلی، چندین سال به شکلی صلحآمیز دوام آورد. جرمی رخ نداد، فقیری از گرسنگی نمرد، و کسی از دیگری دزدی نکرد. حدود ۹۰ نفر در آن زندگی میکردند و تجربه ای بی نظیر از جامعه ای بدون سلطه را می چشیدند.
اما این آرمانشهر هم عمر جاودانه نداشت.
در دههی ۱۸۶۰، با آغاز جنگ داخلی، رشد دولتگرایی، و فشارهای فرهنگی از بیرون، کمون بهتدریج تحلیل رفت. خود وارن نیز آدمی نبود که علاقهای به توسعهی ساختارهای پایدار یا جذب جمعیت گستردهتر داشته باشد. در واقع، فردگرایی ریشهدار او، باعث میشد بهجای تبلیغ و تکرار فقط به ساختن، آزمودن، و بعد رها کردن بسنده کند.
با این حال، مدلسویل و فروشگاه زمان، نمونههایی زنده از این حقیقت بودند که انسانها میتوانند بدون زور و بدون ارباب، بدون مالک و بدون حکومت، با هم زندگی کنند
اگر که اصول رابطهشان بر پایهی احترام، انصاف، و آزادی فردی باشد. وارن در جهانی زندگی میکرد که هنوز برق اختراع نشده بود، اما افقهایی از آزادی را روشن کرد که حتی امروز، در عصر پلتفرمها و کلانسرمایهداری، هنوز از دسترس بسیاری دور است.
او بیش از آنکه فیلسوف باشد، یک آزمایشگر بزرگ بود؛ کسی که بهجای نوشتن کتابهای قطور، جامعههایی ساخت که میتوان در آنها نفس کشید، زندگی کرد، و شاید برای لحظهای کوتاه، انسان آزاد بود.
Rebellion(m.n)
ریشههای آنارشیسم در دوران باستان؛ ایران باستان(جنبش مزدکیان)
قیام مزدکیان یکی از بارزترین نمونههای تاریخی مقاومت علیه سلطه، استثمار و نابرابری در تاریخ ایران باستان است که میتواند از دیدگاه آنارشیسم به عنوان یک پیشنمونه و تجلی عملی اصول عدالت، برابری و آزادی تفسیر شود.
این جنبش به رهبری مزدک، آموزههایی رادیکال در نقد مالکیت خصوصی، تمرکز قدرت سیاسی و اقتصادی، و ساختارهای سلسلهمراتبی ارائه داد که با اصول بنیادین آنارشیسم اجتماعی پیوند عمیقی دارد.
از منظر تاریخی، مزدکیان در شاهد سرکوبی خشونتآمیز بودند، چرا که سلطهگران وقت قدرت خود را در ساختارهای دولتی و نهادهای مذهبی زرتشتی متمرکز کرده بودند ،این اصلاحات عدالتخواهانه را تهدیدی مستقیم میدیدند. تاریخنگاران کلاسیک مانند طبری و یعقوبی، “جنبش مزدکی”را به عنوان تهدیدی برای نظم موجود و انحصار قدرت قلمداد کردهاند، اما از نگاه آنارشیسم، این جنبش گامی جسورانه برای نفی هر گونه استثمار و سلطه است.
از دیدگاه فلسفی، آموزههای مزدک که بر اشتراک داوطلبانه مالکیت و تساوی اجتماعی تأکید داشت، همراستا با اندیشههای آنارشیستی چون پیتر کروپوکتین قرار میگیرد که همکاری و همبستگی را پایه جامعهای آزاد و بدون دولت میداند. برخلاف دولتهای متمرکز و سلسلهمراتب زورمند، قیام مزدکیان نشان میدهد که جامعه میتواند بر اساس خودگردانی و عدالت بنیادین شکل گیرد، بدون نیاز به حکمرانی اجبارگر.
علاوه بر این، تأکید مزدکیان بر آزادی فردی در باورهای دینی و مخالفت با دین سازمانیافته، به مفهوم جدایی دین از قدرت سیاسی نزدیک است؛ موضوعی که در اندیشههای آنارشیستی نیز جایگاه ویژهای دارد. این آزادی دینی، بازتابدهنده اعتراض به سلطهی نهادهای مذهبی و ساختارهای تحمیلی است که آنارشیسم همواره علیه آنها ایستاده است.
بنابراین، میتوان قیام مزدکیان را به مثابه یکی از نخستین تجلیهای تاریخی مقاومت مردمی علیه دولت و سلسلهمراتب قدرت دید که با اهداف آنارشیسم یا نزدیک به آن در پی برقراری جامعهای آزاد، برابر و بدون سلطه، همراستا است. مطالعه این جنبش از منظر آنارشیسم، نه تنها درک عمیقتری از ریشههای تاریخی عدالتخواهی و مبارزه با سلطه به ما میدهد، بلکه نشان میدهد که مبارزه برای آزادی و عدالت، دغدغهای فراملی و فراتر از زمان است.
Rebellion(m.n)
#آنارشیست #آنارشیسم #ایران #ایرانباستان #جنبشمزدکیان #دورانباستان #ریشههایآنارشیسم
دگرگون کردن همه چیز
اگر خدا وجود داشته باشد، باید او را نابود کرد
میخائیل باکونین (فیلسوف آزادی)؛ صدای انسانی که علیه قدرت عصیان کرد.
در روزگاری که آزادی را با فرمانپذیری اشتباه میگرفتند، و عدالت را در چهرهی قانون مسخشده میجستند، او از آنانی بود که برخاست و با صدای بلند اعلام کرد:
“هیچ قدرتی، حتی اگر به نام خیر باشد، سزاوار اطاعت نیست.”
دیروز، سالروز تولد میخائیل باکونین بود؛ متفکر بزرگ آنارشیست، انسانی که همه چیز را در پرتو آزادی سنجید و هیچ نهادی حتی نهاد های انقلابی را از نقد مصون ندانست.
او هشدار داد که “دولت، حتی اگر از دل انقلاب برآید، دیر یا زود به دشمن مردم بدل میشود”.
و این هشدار، برای زمانهی ما، بیش از هر زمان دیگر ضروریست.
باکونین، آنارشیسم را نه تخریب کور، بلکه ساختن نظمی نوین بر پایه همکاری، برابری، و آزادی میدانست.
در جهان او، انسان نه رعیت بود، نه تابع، نه ابزار؛ بلکه موجودی آگاه، کنشگر و آزاد.
او نوشت:
“اگر خدا وجود داشته باشد، باید او را نابود کرد؛ چرا که هیچ قدرتی بالاتر از وجدان انسانی نیست”.
این جمله، دفاعی عمیق از استقلال فردیست در برابر هر سلطهی ماورایی یا زمینی،که به جرات می توان گفت “بزرگترین حمله به دین است”.
در دنیای امروز، آنارشیسمِ باکونینی شاید بیش از همیشه، الهامبخش است:
▪ زمانی که دولتها مرز میسازند، او از همبستگی جهانی میگوید.
▪ زمانی که قدرت، آزادی را گروگان میگیرد، او به کنش جمعی بدون رهبر باور دارد.
▪ و زمانی که سرمایهداری، انسان را به کالا تبدیل میکند، او از کرامت انسانی سخن میگوید.
▪ او اعتصاب را از عوامل بنیادین انقلاب فریاد زد، و حال که در فضای شورانگیز و غرورمندانه اعتصابات هستیم، اعتصابی از جنس شب بیداری های پشت کامیون، بد نیست به نقل قولی از او در این زمینه اشاره کنیم:
«هر اعتصاب واقعی، پیشدرآمدی برای انقلاب است. کارگر در لحظهای که از کار میایستد، میآموزد که بدون او چرخهای جامعه نمیچرخند. این آگاهی، آغاز آزادی است.»
نامههایی به یک فرانسوی درباره بحران کنونی(میخائیل باکونین)
امروز، اگر به عدالت، آزادی، برابری و کرامت انسانی میاندیشیم، باید باکونین را نه فقط بهعنوان یک اندیشمند، بلکه بهعنوان یادآور این حقیقت بنیادین بشناسیم: آزادی، آغاز است؛ نه پاداش.
✍️: Rebellion(m.n)
#آزادی #آنارشیست #آنارشیسم #استقلالفردی_ #باکونین #خدارانابودکن #سالروزتولد #عدالت #فیلسوفآزادی #میخائیل #میخائیلباکونین
کامیوندارا که بایستن، همه چی میایسته
مبارزه برای کسب آزادی،
هنگامه اتکای خود گروههای درگیر و تقویت قوای حاضر در مبارزات داخلی است.
همانگونه که چارلز استوارت در سال 1879 در جمع ایرلندیان اعتصابی علیه اجارههای انگلستان، گفته است:
«تکیه بر دولت هیچ سودی ندارد…لازم است تنها بر اراده خود اتکا کنید…با ایستادن در کنار یکدیگر، خود را سازمان دهید… و پیروز خواهید شد.»
اگر رژیم برای جلوگیری از بروز مشکلات اعتصاب و شورش از مراقبتها و تصمیمگیریها تمرکززدایی نماید،خود به خود کنترلش بر اهرمهای مرکزی قدرت کمتر و کمتر خواهد شد.
کامیوندارا که بایستن، همه چی میایسته؛ بنزین، غذا، مصالح، حتی نفس اقتصاد!
اعتصابشون یعنی شکستن ستونهای حکومت از پایه.
این شروعه؛ با حمایت از اونا میتونیم بقیه مشاغل رو هم همراه کنیم.
تنهایشون نذاریم، این جاده به آزادی میرسه.
طرح و متن: محمد یاوری
#آزادی #آنارشیست #اعتصاب #ایستادن #خوداتکا #دولتهیچسودیندار #رهایی #سازماندهی #شورش #کامیون #کامیونداران
طیف هویتهای جنسیتی غیردوگانه و ۱۰۰ نکته برای حامی بهتری بودن
بعضی افراد جنسیتشون رو در قالب دوگانه زن و مرد تعریف نمیکنن.۱۰۰ نکته برای حامی بهتری برای افرادی با جنسیت غیردوگانه بودن
نوشته شده توسط AC Dumlao جنسیت غیردوگانه در رسانههای جریان اصلی نسبت به گذشته آشکارتر و مشاهدهپذیرتر است اما این صرفاً به معنای فراهم شدن امنیت، حمایت، فرصتهای مختلف، درک و پذیرش یا هیچ کدام از نیازهای دیگر افراد با جنسیت غیردوگانه نیست. در دنیایی که دولتها (مثل دولت آمریکا) با اقلیتهای جنسی و جنسیتی، به خصوص افراد ترنس و افراد با جنسیت غیردوگانه رفتاری خصومتآمیز دارند، نیاز داریم حامیان همانجنسیتیمان در راستای مبارزه برای برابری از فرصتهایشان استفاده کنند و با توجه به قتلهای فراگیر ترنسها و افراد با جنسیت غیردوگانه، به خصوص زنان ترنس رنگین پوست، باید راههایی که جامعهای را با تکیه بر دیدگاه دو قطبی جنسی و جنسیتی وادار به خشونت میکند بررسی کنیم و برای ایجاد امنیت، کاری انجام دهیم. افراد مختلف از من به عنوان یک ترنس، یک مربی و مدافع حقوق افراد با جنسیت غیردوگانه میپرسند که چطور میتوانند حامی بهتری باشند؟ در کنار تجربیات خودم به عنوان یک فرد با جنسیت غیردوگانه و مجموعه اطلاعاتی که از شبکههای اجتماعی و دوستان فوقالعادهام بدست آوردهام، فهرستی از صد راه برای بهتر کردن دنیا برای افراد با جنسیت غیردوگانه را آماده کردم. این لیست، لیستی نیست که شما را به یک حامی همانجنسیتی تبدیل کند اما میتواند شروع خوبی باشد.
۱. تنها یک تجربه ثابت، از زندگی با جنسیت غیردوگانه وجود ندارد. تفاوتها را باید پذیرفت و جشن گرفت. تفاوت و پیچیدگی را باید با آغوش باز پذیرفت. پس با این حقیقت احساس راحتی کنید که هیچ کس همه چیز را نمیداند.
۲. قبول کنید که هویت افراد با جنسیت غیردوگانه، درباره آنها است نه شما. ( احساس ناراحتی میکنید؟ خودتان باید با این موضوع کنار بیایید. این چیزی نیست که در رابطه با آن با دوستتان که خودش را با جنسیت غیردوگانه هویت یابی میکند حرف بزنید و نباید او را با تراپیست خود اشتباه بگیرید.)
۳. یک بار گفتیم اما باز هم خواهیم گفت: الزامی در یکسان بودن تجربیات افراد با جنسیت غیردوگانه وجود ندارد، پس در دام کلیگویی نیافتید.
۴. پس اگر یک فرد با جنسیت غیردوگانه اعلام کند که برایش فرقی نمیکند که از چه ضمیری برای خطاب کردنش استفاده میکنید، این به این معنا نیست که برای بقیه هم فرقی نمیکند.
۵. موضوع دیگر این که پیش فرض نداشته باشید. نه فقط درباره افراد با جنسیت غیردوگانه بلکه به طور کلی درباره هر چیزی که به جنسیت مربوط است.
۶. قبول کنید که فقط با نگاه کردن به یک نفر نمیتوان جنسیت او را حدس زد. بله، قبول کردن این مسئله بسیار سخت است اما تا زمانی که توانایی خواندن ذهن مردم را نداریم هیچ وقت با یک نگاه، جنسیت آنها را نخواهیم فهمید.
۷. پس زمانی که [در زبانهایی که ضمیر جنسیتی دارند] ضمیر شخص مقابل را نمیدانید هر چقدر هم که بنظرتان از ظاهر شخص جنسیت او قابل تشخیص است باز هم به ضمایر سوم شخص جمع مثلا در زبان انگلیسی (They/Them) بسنده کنید.
۸. نگاهی بیندازید و ببینید در طول روز چند بار متناسب با یکی از جنسیتهای دوگانه رفتار میکنید. مثل باز کردن در برای کسی، اصرار برای پرداخت صورت حساب، انجام کار خانگی، خریدن گل برای کسی. تمام این کلیشههای جنسیتی و معمولا جنسیتزده را بیندازید دور.
۹. به طور کلی جملههایی را که با «همه مردها فلان» یا «همه زنها بهمان» را از مکالمات روزمره خود حذف کنید.
۱۰. در واقع تمام نسخههای باقی مانده از «زنان ونوسی، مردان مریخی» را بسوزانید.
۱۱.قبول کنید که «هی دختر!/هی پسر!» [آقا، ای بابا] کلمههای با جنسیت خنثی نیستند، حتی اگر بین افراد کوییر استفاده شود! یا حتی اگر بعضی از افراد کوییر گفته باشند که مشکلی با دختر یا پسر خطاب شدن ندارند این دلیل بر این نیست که همه ما دوست داریم اینطور خطاب شویم.
۱۲. «داداش» یا «آقا» هم همینطور! حتی اگر دوستتان اسکیت بورد بازی میکند و تیپ ورزشی دارد.
۱۳. البته که به ما آموختهاند که استفاده از کلمات «آقا» و «خانم» بسیار مودبانه است بخصوص وقتی یک نفر را برای اولین بار میبینیم یا در ارتباط برقرار کردن با غریبهها و زمانی که به عنوان یک فروشنده یا ارائه دهنده خدماتی کار میکنیم. اما این عناوین خیلی وقتها با اطلاق جنس و جنسیت اشتباه به افراد میتواند قلب آنها را بشکند.
۱۴. اینقدر نگویید «جنس مخالف». در دنیا که فقط دو جنس و دو جنسیت وجود ندارد!
۱۵. همینطور هم از عباراتی مثل «یکی از دو جنسیت» یا « هر یک از دو جنسیت» استفاده نکنید. فکر میکنم متوجه الگوی اشتباه شده باشید.
۱۶. نه تنها فقط دو جنسیت وجود ندارد بلکه جنسیتها به سه تا هم ختم نمیشوند. به معنای واقعی کلمه، بینهایت جنسیت وجود دارد، در کنار انسانهای بیجنسیت. حد و مرزی وجود ندارد.
۱۷. از یک فرد با جنسیت غیردوگانه نخواهید که به نمایندگی از همه افراد با جنسیت غیردوگانه برای شما حرف بزند! ( این موضوع در مورد تمام هویتهای کمتر شناخته شده یا به حاشیه رانده شده صدق میکند).
۱۸. افراد با جنسیت غیردوگانه میتوانند خودشان را زن با جنسیت غیردوگانه یا مرد با جنسیت غیردوگانه معرفی کنند. گیج شدید؟ مشکلی نیست. یادتان باشد که موضوع شما نیستید. موضوع احترام به تک تک آدمها و هویتیابی آنهاست.
۱۹. پس اگر [در زبانهایی که ضمیر جنسیتی دارند] یک فرد با جنسیت غیردوگانه از ضمیر خنثی برای خودش استفاده نکرد تعجب نکنید. افراد میتوانند از هر ضمیری که دوست دارند استفاده کنند. مثلاً یک فرد انگلیسی زبان ممکن است از ضمیر منتسب به زنان ( she) یا ضمیر منتسب به مردان (He) یا ضمیر خنثی (Ze) استفاده کند. بعضی از افراد با جنسیت غیردوگانه هم اصلاً دوست ندارند ضمیری داشته باشند و میخواهند زمانی که درباره آنها صحبت میشود فقط از اسمشان استفاده کنیم.
۲۰. درباره تاریخچه هویتهای غیردوگانه در فرهنگهای مختلف تحقیق کنید.
۲۱. به خصوص تاریخچه استعمارگری توسط امپریالیستهای غربی. کتاب استعمارگری جنسیت نوشته ماریا لوگونز (۱) کتاب بسیار فوقالعادهای برای شروع است.
۲۲. درک خودتان را از هویتیابی با جنسیت غیردوگانه در سطح زبانی، وسیعتر از تنها زبان خودتان کنید. خیلی از زبانها ضمیر سوم شخص مفرد ندارند. به صحبتهای افراد با جنسیت غیردوگانه که با زبانی به جز خودتان صحبت میکنند هم گوش کنید، آنها تجربههای متفاوتی در زندگیهایشان دارند.
۲۳. همین الان دست از خواندن این لیست بردارید و ویدویو این دختر آرژانتینی را که از اهمیت ضمیر جنسیت خنثی «Les» در زبان اسپانیایی حرف میزند تماشا کنید. ببینید که چطور روحتان به پرواز در میآید.
۲۴. «جنسیت غیردوگانه»، هم یک واژه چتری است و هم واژهای که یک فرد میتواند خودش را با آن معرفی کند. یک نفر ممکن است خودش را فقط با جنسیت غیردوگانه معرفی کند، اما فرد دیگری خودش را با «جنسیت غیردوگانه سیال» معرفی میکند. سعی کنید زمانی که افراد درباره خودشان حرف می زنند به آنها توجه کنید و ببینید از چه ادبیاتی استفاده میکنند، و بر اساس ادبیاتشان آنها را مورد خطاب قرار دهید.
۲۵. بدانید که پسوند «سیس-» و «ترنس-» دو پسوندی هستند که از زبان لاتین به زبان انگلیسی [و هم سایر زبانها حتی فارسی] وارد شدهاند و واژههایی نیستند که به تازگی و توسط خود افراد، مثلاً در شبکههای اجتماعی اختراع شده باشند. اگر هم اولین بار است که این واژهها را میشنوید، به این دایره لغوی خوش آمدید.
۲۶. هیچ ایرادی ندارد اگر با این واژهها در شبکههای اجتماعی آشنا شده باشید. میتوان از شبکههای اجتماعی هم اطلاعات درستی به دست آورد. در واقع اینترنت و شبکههای اجتماعی اولین راه دستیابی افراد به ایدهها و موضوعاتی است که در دنیای واقعی با آنها روبهرو نمیشوند و برخورد ندارند. مهم یاد گرفتن است.
۲۷. خیلی تعجب نکنید اگر فردی که خودش را با جنسیت غیردوگانه هویتیابی میکند مدل سنتی و کلیشهای دوگانه لباس پوشید. لباسهای شب و پاپیونها جنسیت ندارند. نگران نباشید، همه چیز درست است!
۲۸. توجه داشته باشید که بیان جنسیتی با هویت جنسیتی یکی نیست، حتی اگر خیلی به هم نزدیک باشند. همچنین افراد همانجنسیتی هم ممکن است خودشان را طوری ابراز کنند که در چارچوب دوگانه جنسیتی قرار نگیرند. من آگاه هستم که اجناس فروشگاهها بر اساس جنسیت تقسیم شدهاند، اما این اجناس نباید برای شما تصمیم بگیرند.
۲۹. همچنین یادتان باشد، همانطور که با نگاه کردن به ظاهر کسی نمیتوانید جنسیت او را بفهمید با دانستن این که یک نفر خودش را با جنسیت غیردوگانه هویتیابی میکند یا اینکه این فرد چطور لباس میپوشد هم هیچ چیزی درباره گرایش جنسی او نخواهید فهمید.
۳۰. در ضمن، افراد با جنسیت غیردوگانه میتوانند هرگونه سکشوالیتهای داشته باشند. دگرجنسگرا، هیچعاطفهگرا، هیچجنسگرا، کوییر، همجنسگرا، دوجنسگرا و هر گرایش جنسی دیگری.
۳۱. مثلاً در زبان انگلیسی عناوینی که برای خطاب افراد میتوان استفاده کرد به Ms., Mrs., and Mr ختم نمیشوند. عناوینی مثل Mx و M هم وجود دارند و من خودم شخصاً «سرورم» را هم خیلی دوست دارم.
۳۲. تنها دوست خود با جنسیت غیردوگانه را به عنوان یک بهانه برای رفتار ناراحتکننده خود بهانه نکنید. مثلاً ممکن است دوست شما از این که او را «داداش» صدا میکنید ناراحت نشود اما این بهانه خوبی نیست که شما این اشتباه را مدام تکرار کنید. جمله «من یک دوست با جنسیت غیردوگانه دارم و گفته ایرادی نداره که …» اصلاً توجیه خوبی نیست.
۳۳. این شماره هم به افراد ترنس و هم به افراد جنسیت غیردوگانه مربوط میشود: عبارت «دو – روح» یا «Two Spirit» فقط برای افراد بومی آمریکای شمالی استفاده میشود پس حتی اگر در بعضی نرمافزارها از این گزینه استفاده شده دلیل بر این نیست که بتوانید از آن برای افراد ترنس یا افراد با جنسیت غیردوگانه استفاده کنید.
۳۴. به دوستان جنسیت غیردوگانه خود نشان دهید که از آنها حمایت میکنید، خیلی واضح و همیشه، بدون هیچ انتظاری.
۳۵. [در زبانهایی که ضمیر جنسیتی دارند] با استفاده از ضمایر مورد استفادهتان در انتهای ایمیلها طرف مقابل را از این موضوع آگاه کنید.
۳۶. ضمیری که ترجیح میدهید از آن استفاده شود را روی حساب کاربری شبکههای اجتماعی خود اضافه کنید.
۳۷. بیایید، همین حالا که مطمئن هستم آنلاین هستید این کار را انجام دهید.
۳۸. اگر یکی از دوستانتان، فردی با جنسیت غیر دوگانه را با ضمیر اشتباهی خطاب کرد حتماً به او تذکر دهید خصوصاً وقتی آن فرد حضور ندارد.
۳۹. اگر خود شما هم اتفاقی از ضمیر اشتباهی استفاده کردید خودتان را تصحیح کنید
. ۴۰. منابع خودتان را با آشنایان همانجنسیتی خود در میان بگذارید. به آنها آموزش دهید، سر صحبت را باز کنید و از این فرصت استفاده کنید تا کمی از بار روی دوش افراد با جنسیت غیردوگانه را کمتر کنید. حتی به روشی که در این لیست به آن اشاره نشده و به ذهن شما میرسد. از خلاقیت خود کمک بگیرید.
۴۱. سعی کنید وقتی داستانی تعریف میکنید از جنسیت دادن به شخصیتها مخصوصاً غریبهها پرهیز کنید. مثلاً به جای اینکه بگویید «مردی با کت سیاه…» بگویید « فردی با کت سیاه…» آیا جنسیت دادن به شخصیتهای داستان تاثیر زیادی در نکته داستان میگذارد؟ «نه!»
۴۲. حیوانهای خانگی خود را هم با ضمایر بدون جنسیت صدا کنید. این تمرین بسیار خوبی است ( میتوانم درباره این موضوع تا صبح برای شما حرف بزنم، ما هیچ وقت نمیتوانیم جنسیت حیوانات را بدانیم چون آنها نمیتوانند حرف بزنند و خودشان برای ما تعریف کنند. آنچه ما میبینیم ظاهر اندام جنسی آنهاست)
۴۳. سنت «رونمایی از جنسیت فرزند» را همین جا تمام کنید. هنوز هم میتوانید جشن بگیرید و کیک و بادکنک داشته باشید و به جای جنسیت فرزندتان علامت ماه تولدش را بزنید به در و دیوار. ۴۴. و زمانی که قرار است دوستان شما صاحب فرزند شوند از آنها جنسیت بچه را نپرسید. اصلاً برای چی بپرسیم؟
۴۵. بیایید دوباره با نگاهی متفاوت به آبی و صورتی نگاه کنید. به عنوان دو رنگی که مشخص کننده جنسیت خاصی نیستند و زمانی که برای فرزند دوستتان وسیلهای میخرید رنگی غیر از صورتی و آبی انتخاب کنید.
۴۶. از همان ابتدا بچهها را با زبانی بیجنسیت پرورش دهید وبا آنها با این زبان مکالمه داشته باشید.
۴۷. دنبال برنامههای فوق برنامهای برای فرزندانتان باشید که بر اساس جنسیت طبقهبندی و دستهبندی نشده باشند و همینطور اگر معلم هستید تمرینهای گروهی کلاس را بر اساس گروههای جنسیتی دوگانه [پسرها و دخترها] جدا نکنید.
۴۸. و اگر شاغل هستید در محل کارتان فعالیتهای گروهی را به دو گروه «تیم خانمها» و «تیم آقایان» تقسیم نکنید.
۴۹. اگر میخواهید آواز بخوانید یا کسانی را برای آواز خواندن انتخاب کنید به جای «صدای زنانه» یا «صدای مردانه» به صدای بم/زیر و پایین/ بالا فکر کنید.
۵۰. رئیسها، معلمها و هر کسی که باید از روی یک لیست، اسم افراد را به هر دلیلی بخوانند، همیشه باید در کنار لیست ضمایر انتخابی افراد را اضافه کنند یا زمان معرفی افراد این فرصت را به آنها بدهند تا خودشان را با ضمایر دلخواهشان معرفی کنند.
۵۱. همیشه چند تا عنوان بدون جنسیت یا مناسب برای همه جنسیتها در ذهن خود داشته باشید. بیایید از همین حالا شروع کنیم: مشتری، رئیس، فرد، شخص، افراد، مردم، آدمها، رفقا…
۵۲. مهمتر از همه، دیگه از جمله « خانمها و آقایان» استفاده نکنید. من برای شما چند پیشنهاد دارم که میتوانید جایگزین کنید: «مهمانان محترم» یا «مهمانان عزیز» که هر دو، هم بدون جنسیت هستند و هم شیکترند.
۵۳. به جای استفاده از کلمات «پسران و دختران» از «بچهها/فرزندان» استفاده کنید.
۵۴. از عباراتی مثل «پسرها، دخترها و جنسیتغیردوگانهها» استفاده کنید.
۵۵. در مکانهای مذهبی به جای استفاده از کلمات «خواهر» یا «برادر» از عبارت «هموالد» استفاده کنید.
۵۶. در زبان انگلیسی به طور مثال به جای کلماتی که علاوه بر اشاره به شغل افراد، به جنسیت آنها هم اشاره دارد از کلمات بدون جنسیت استفاده کنید. مثلاً به جای Fireman از firefighter استفاده کنید یا به جای Postman از mail carrier استفاده کنید.
۵۷. در مکانهایی که اصرار بر پوشیدن لباسی مشخص دارند تلاش به تغییر آن لباس به یک فرم بدون جنسیت کنید. شاید پوشیدن لباسی مشخص برای یک مکان خاص شما را اذیت نکند، اما جنسیت داشتن آن لباس میتواند برای افراد بدون جنسیت آزار دهنده باشد.
۵۸. از مدرسه، اداره یا محل کارتان درخواست کنید درباره فرهنگ جنسیت غیردوگانه و افراد ترنس آموزش ببینند و خودشان را با آن فرهنگ تطبیق دهند.
۵۹. در متنهای انگلیسی برای خلاصه کردن اصطلاح Non-binary (جنسیت غیردوگانه) به جای شکل نوشتار NB از شکل نوشتار Enby (ان.بی) استفاده کنید. چون NB قبل از این، در جامعهی افراد رنگینپوست برای خلاصه کردن عبارت Non-Black یا غیر سیاهپوست استفاده شده و ما باید به اینکه این مختصر قبلا توسط آنها استفاده شده احترام بگذاریم.
۶۰. این مسئله را درک کنید که زمانی که یک پزشک از مرد، زن و میانجنسی صحبت میکند به طور خاص اشاره به کروموزومها و اندام جنسی دارد و این ربطی به این موضوع ندارد که یک بچه زمانی که بزرگ میشود چه جنسیتی خواهد داشت.
۶۱. همچنین زحمات افراد میانجنسی و مدافعین جنسیت سوم، بخصوص فعالیتهای اینتراکت (InterACT) را نادیده نگیریم.
۶۲. این موضوع را درک کنید که بعضی از افراد با جنسیت غیردوگانه ممکن است جراحیهایی برای تطبیق جنسیت انجام دهند و همچنان یک فرد با جنسیت غیردوگانه باشند.
۶۳. بعضی از افراد با جنسیت غیردوگانه ممکن است هورمون تراپی کنند و همچنان فرد با جنسیت غیردوگانه باشند.
۶۴. افراد با جنسیت غیر دوگانه ممکن است هیچ جراحی تطبیق جنسیت یا هورمون تراپی انجام ندهند. بله درست متوجه شدید، این افراد هم ممکن است جنسیت غیردوگانه داشته باشند.
۶۵. این طرز تفکر که یک تیپ جنسیت غیردوگانه وجود دارد و تصویری را که رسانه به ما از افراد لاغر با پوستهای سفید و هیکلهای نسبتاً عضلانی نشان میدهد از سرتان بیرون کنید. هیچ نمونهای که نماینده طرز پوشش یا تیپ ظاهری افراد با جنسیت غیردوگانه باشد وجود ندارد.
۶۶. تیپ ظاهری و بیان جنسیتی هر فرد با جنسیت غیردوگانه، به میزان دسترسی او به لباسهای مختلف، هورمون، پروسههای پزشکی مورد علاقه آنها بستگی دارد. به این موضوع احترام بگذارید.
۶۷. تیپ ظاهری و بیان جنسیتی افراد با جنسیت غیردوگانه میتواند به میزان امنیت آنها در جامعه اطرافشان هم مرتبط باشد. در دنیایی که با افراد غیرهمانجنسیتی، بخصوص افراد ترنس، و حتی به شکل خاصتر زنان ترنس رنگین پوست خصومتآمیز رفتار میکنند، لباس پوشیدن مطابق با کلیشههای جنسیت دوگانه بخاطر امنیت صحبت از مرگ و زندگی است. متوجه اهمیت این موضوع هستید؟
۶۸. افراد با جنسیت غیردوگانه هم ممکن است هر روز بسته به حسی که دارند، متفاوت از دیروز یا روز قبل و بعدش در جامعه حاضر شوند، دقیقا مثل تمام انسانهای دیگر.
۶۹. خب. یک لحظه خودتان را جای فرد با جنسیت غیردوگانهای بگذارید که تنها انتخابهایش برای رفتن به سرویس بهداشتی، مردانه یا زنانه است. بیایید فقط یک لحظه بهش فکر کنیم.
۷۰. اگر در سرویس بهداشتی فردی را دیدید که جنسیتش شما را گیج میکند، به جای زل زدن، کار خودتان را ادامه دهید. اگر بخواهیم منطقی فکر کنیم اسم این مکان سرویس بهداشتی و کاربرد آن معلوم است.
۷۱. زمانی که فقط یک سرویس بهداشتی وجود دارد که برچسب یک جنسیت روی آن چسبیده، به این موضوع اعتراض کنید. سرویسهای بهداشتی خانهها همه بدون جنسیت هستند و باید همهی سرویسهای بهداشتی به همین شکل باشند.
۷۲. از پرسیدن ضمیر ترجیحی افراد نترسید. شاید به نظر سوال عجیبی باشد اما با ضمیر اشتباه کسی را خطاب کردن عجیبتر و عذابآورتر است.
۷۳. تا به حال از کسی دربارهی ضمیر انتخابی آنها پرسیدهاید؟ نگران نباشید فقط کافیست جلو بروید و بپرسید «راستی دوست دارید با چه ضمیری شما را صدا کنم؟» یا « من دوست دارم من را با ضمیر …صدا کنند. شما دوست دارید چطور خطابتان کنند؟»
۷۴. همچنین سعی کنید بیشتر از موتورهای جستجو استفاده کنید. همین حالا با من تکرار کنید « گوگل دوست خوب من است». به جای پرسیدن سوالهایی که شاید جواب دادنش از لحاظ احساسی برای یک فرد با جنسیت غیردوگانه سخت باشه میتوانید در گوگل به دنبال جواب بگردید.
۷۵. انتظار نداشته باشید برای حامی بودن از شما قدردانی شود. احترام به دیگران حداقل پیش نیاز انسانیت است.
۷۶. یاد بگیرید چطور اشتباه کنید. به طور مثال وقتی فردی را اشتباه خطاب میکنید کافیست اشتباهتان را با بیان کلمه درست اصلاح کنید. با ادامه دادن، خود و دیگران را اذیت نکنید و یا با ترساندن خودتان از اینکه چقدر استفاده از کلمه درست برای خطاب کردن افراد سخت است، اوضاع را سختتر نکنید.
۷۷. یاد بگیرید عذرخواهی کنید. با آرامش و متانت.
۷۸. از پرسیدن سوالهای تهاجمی و تند از افراد درباره بدنشان دست بردارید. چیزی که زیر لباس افراد است ربطی به شما ندارد.
۷۹. نسبت به کلماتی که برای تعریف کردن از دوستانتان استفاده میکنید، هوشیار باشید. برخی از افراد با جنسیت غیردوگانه ممکن است «زیبا» یا «خوشتیپ» را دوست داشته باشند ولی بقیه نه. اگر این موضوع شما را گیج کرده میتوانید مودبانه از آنها بپرسید چه کلماتی را ترجیح میدهند.
۸۰. هویت جنسیتی غیردوگانه یک مد زود گذر نیست. به این نکته هم دقت داشته باشید که پوشش رسانهها از این موضوع ممکن است به درک بسیاری از افراد نسبت به جنسیتشان کمک کند. آنها از کسی تقلید نمی کنند.
۸۱. روز والدین با جنسیت غیردوگانه را جشن بگیرید! شاید بعضیها ممکن است روز پدر و روز مادر را جشن بگیرند و بعضی از والدین ممکن است کاملا نادیده گرفته شوند. از والدین دارای هویت جنسیتی غیردوگانه بپرسید که دوست دارند کدام روز برایشان جشن بگیرید. یا یکی از روزهای سال برای آنها کارت تبریک بفرستید و این روز را برایشان تبدیل به یک روز خاص کنید.
۸۲. کلمات خاله و عمو و دایی را هم میتوانید با هموالد والدین جایگزین کنید.
۸۳. و همینطور فرزندان هموالدهایتان!
۸۴. وقتی درباره بدن صحبت میکنید، دقیق و مشخص حرف بزنید. برای مثال: حاملگی را فقط به زنان اختصاص ندهید. افراد با جنسیتهای متفاوت میتوانند حامله شوند.
۸۵. همین نکته درباره پریود هم صادق است.
۸۶. در محل زندگی خود از افراد با جنسیت سوم دفاع کنید. (ایالتهای متفاوت در آمریکا مثل کالیفرنیا، اورگان و واشنگتن در گواهی تولد امکان استفاده از هویت جنسیتی غیردوگانه را دارند.)
۸۷.اگر شما در مقام مدیریت هستید، مطمئن شوید که فرمهای شرکت شما دارای ضمیر اشاره به افراد با هویت جنسیتی غیر دوگانه است.
۸۸.نوشتههای نویسندههای با جنسیت غیردوگانه – نه فقط کتاب، بلکه مقالهها، پستهای بلاگها و مصاحبهها- را مطالعه کنید.
۸۹. به موسیقی افراد با جنسیت غیردوگانه گوش کنید. نه تنها روی سرویسهای جریان اصلی بلکه روی سامانههای کمتر شنیده شده.
۹۰. روی شبکههای اجتماعی افراد با هویت جنسیتی غیردوگانه را دنبال کنید. دنبال کردن افراد با جنسیت غیردوگانه متفاوت دید شما را به جهان بازتر میکند.
۹۱. از افراد با هویت جنسیتی غیردوگانه در نرمافزارهایی مثل Cash App، Venom، Patreon، Ko-Fi حمایت کنید. (نرمافزارهای درآمدزایی) جنسیت یک فرد میتواند نقش به سزایی در توانایی آنها در درآمدزایی داشته باشد. سرمایه همانجنسیتی را دوباره به شکلی عادلانه توزیع کنید.
۹۲. از شرکت در هر برنامه فقط همانجنسیتی خودداری کنید: پنلها، مراسمات و سمینارها و ..
۹۳. زمانی که تصمیم میگیرید افراد با جنسیت غیردوگانه را هم به لیست مهمانان دعوت شده اضافه کنید، این کار را به شکلی انجام ندهید که انگار آنها ضمیمهای به اصل قضیه هستند. اگر بعضی از افراد با جنسیت غیردوگانه مایل به شرکت در مراسم «فقط زنانه و با حضور افراد با جنسیت غیردوگانه» هستند شاید بقیه تمایلی نداشته باشند. وقتی من دعوتنامهای با عنوان «زنان و افراد با جنسیت غیردوگانه» دریافت میکنم برایم این سوال پیش میآید که آیا مردان با جنسیت غیردوگانه و یا مردان ترنس هم میتوانند در آن برنامه شرکت کنند. آیا دعوت بودن یا نبودنمان به شرایط ظاهری آن روز ما بستگی دارد؟ سعی کنید در ادبیاتی که استفاده میکنید دقت کنید.
۹۴. وقتی کسی افراد با جنسیت غیردوگانه را مسخره میکند یا برای آنها جک میسازد مقابل آنها بایستید.
۹۵. افراد با هویت جنسیتی غیردوگانه را از آمار و ارقام حذف نکنید. هر جا که جدولها و جملات تنها زنان و مردان را شمردهاند آنها را به چالش بکشید.
۹۶. افراد با هویت جنسیتی غیردوگانه ممکن است به علت زندگی در دنیایی با جنسیت دوگانه از سندروم طرد شدن رنج ببرند. افرادی را که اصرار دارند تنها دو جنسیت زن و مرد وجود دارد، تصحیح کنید، این کار میتواند کمک بسیاری کند.
۹۷. زمانی که گزینههای موجود تنها مرد، زن و ترنس هستند، آنها را به چالش بکشید. به یاد داشته باشید که ترنس و همانجنسیتی تنها صفت هستند، نه اسم یا جنسیت!
۹۸. شما حتماً درباره طیف میدانید، اما جنسیت را یک کهکشان در نظر بگیرید. نه دو بعدی یا سه بعدی، بلکه چند بعدی، همیشه در حال گسترش، همیشه در حال رشد و بینهایت.
۹۹.آدری لرد گفته «چیزی با عنوان مبارزه تک محور وجود نداره چون ما زندگی تک محوری را زندگی نمیکنیم.» افراد با هویت جنسیتی غیردوگانه رنگینپوست، بومی، کارگر جنسی، بدون مدارک شناسایی، مهاجر، دارای ناتوانی جسمی، فقیر، زندانی، مسن و از اقلیتهای به حاشیه رانده شده دیگر هستند. در نظر داشته باشید که افراد با هویت جنسیتی غیردوگانه تجربیات و پیشینههای متفاوتی دارند و واقعی و معتبر هستند.
۱۰۰. قبول کنید که همیشه چیزهای بیشتری برای یاد گرفتن وجود دارد. برای ادامه دادن به یادگیری آماده باشید.
مبدا: سازمان مردم نهاد اسپکتروم – دوجنسگرا
#nonBinary #TheyThem #آنارشیست #آنارشیسم #برابریتمامانسانها #ترنس #جنس #جنسیت #جنسیتغیردوگانه #ضمیرجنسیتی #طیفجنسجنسیت #طیفگرایشهایجنسیوبیانجنسیتی #کوییر #هویت
کدام ملت؟ کدام سرمایه؟
در رد مفهوم سرمایهٔ ملی
نظام سرمایهداری، از بدو پیدایش، بر پایهٔ مالکیت خصوصی، سودجویی فردی، و رقابتِ ساختاریافته استوار بوده است. با این حال در دوران معاصر، دولتها با استفاده از ابزار «ملیسازی» تلاش میکنند تا این نظام را در قالب چارچوبهای ملی بازتولید و مشروعیت بخشند. مفهوم «سرمایهٔ ملی» در نگاه اول، راهحلی برای تعدیل بحرانهای سرمایهداری و ایجاد توازن میان منافع عمومی و خصوصی به نظر میرسد؛ ولی در عمل نه عدالت اجتماعی را محقّق کرده و نه ساختار استثماری را دگرگون میسازد. نقد این مفهوم، بدون نقد همزمانِ دو رکنِ به هم پیوستهٔ «حکومت» و «مالکیت» ناتمام است. برای درک این مسئله باید از سطح ظاهریِ مفاهیم فراتر رویم و ریشههای ساختاریِ آنها را در نظام جهانی سرمایهداری واکاوی کنیم.
حکومت
«حکومت» به عنوان نهادی متمرکز، همواره ادّعا میکند که نمایندهٔ ارادهٔ جمعی است؛ ولی در واقعیت ابزاری برای حفظ نظم موجود و تحکیم روابط سلطه است. در ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷، شعارهای ضدسرمایهداری و عدالتجویانه منجر به نمایش ملیسازی گستردهٔ صنایع شد؛ اما این ملیسازیها نه به خودگردانی کارگران؛ که به انتقال مالکیت از بخش خصوصی به نهادهای دولتیِ جدیدی مانند بنیادهای انقلابی و سپاه پاسداران منجر شد. این نهادها با ادغام قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی، شکلی از «سرمایهداری حکومتی» را ایجاد کردند که در آن منابعی که باید عمومی میشد در خدمت انباشت ثروت گروهی خاص قرار گرفت. کارگران صنعت نفت یا فولاد همچنان درگیر رابطهٔ مزدبگیری بودند و از تصمیمگیری دربارهٔ سرنوشت کارخانهها محروم ماندند. این نمونه نشان میدهد که ملیسازی بدون تغییر رابطهٔ کار و سرمایه، تنها صورتِ مسئله را عوض میکند.
مفهوم «ملت» در این چارچوب، ابزاری برای تفرقهٔ انسانها و تخریبِ همبستگی فراملیست. مردم به دست مرزهای مصنوعی به شهروندانِ ملتهای رقیب تبدیل شده و تضادهای طبقاتی به درگیریهای ملی یا مذهبی تقلیل مییابند. چه در شاهنشاهی پهلوی و چه در جمهوری اسلامی، سیاستِ «وحدت ملی» همواره برای سرکوب خواستههای قومیتها (مانند کردها، بلوچها، عربها و…) به کار رفته است. این سیاست در عین تشدید نابرابری اقتصادی، مبارزهٔ قومیتهای مختلف را از هم جدا کرده و از تشکیل یک جبههٔ واحد علیه ظلم جلوگیری میکند. در سطح جهانی نیز جنگهای تجاری میان قدرتها (مانند تحریمهای ایالات متّحدهٔ آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران) با شعار «حفظ منافع ملی» توجیه میشود؛ ولی در واقعیت، این نه حکومتها که طبقات فرودستِ هر دو کشورند که قربانی این درگیریها میشوند.
مالکیت
اما هستهٔ اصلی این نظام خودِ «مالکیت» است. مالکیت صرفاً در اختیار داشتن پول یا ماشینآلات نیست؛ بلکه رابطهای اجتماعی است که در آن انسانها ناچارند کار خود را برای بقا به ازای دستمزد بفروشند. این رابطه ارزش افزودهٔ کار را از کنندهٔ آن جدا کرده و به بازتولید نابرابری میانجامد. حتا اگر دولت مالک ابزار تولید شود (مانند تجربهٔ اتحاد شوروی) بازهم این رابطهٔ استثماری پابرجاست. تفاوت تنها در این است که به جای سرمایهداران خصوصی، بوروکراتهای دولتی سود حاصل از کار جمعی را تصاحب میکنند. بحرانهای دورهای سرمایهداری مانند رکود اقتصادی ۲۰۰۸ یا تورّم افسارگسیخته در ایران نشان میدهند که این نظام ذاتاً ناپایدار و ویرانگر است. در ایران، خصوصیسازیِ آب و تبدیل آن به کالا، منجر به خشک شدن تالابها و اعتراضات گسترده در اصفهان، خوزستان و… شد. این نمونهها ثابت میکند که سرمایهداری (حتا در شکل دولتی) انسان و طبیعت را فدای انباشت سود میکند.
راهکار
راه رهایی از این چرخه نه اصلاح نظام، که نابودی همزمان مفهوم حکومت و مالکیت است. تجربههای تاریخی مانند کمون پاریس (۱۸۷۱) یا انقلاب در اسپانیا (۱۹۳۶) نشان دادهاند که خود مردم میتوانند جامعه را بدون سلسله مراتب مدیریت کنند. آنارشیستها در اسپانیا با تشکیل شوراهای خودگردان، کارخانهها و زمینها را در اختیار خود مردم گذاشتند. تولید نه برای سود، که برای رفع نیازهای جامعه سازماندهی شد. در ایران پس از انقلاب ۵۷ نیز شوراهای کارگری در برخی کارخانهها شکل گرفتند که البته این تجربه با سرکوب دولت نوپای اسلامی مواجه شد. این شکستها نشان میدهند که بدون الغای مفهوم سرمایه، هر جنبشی در دام دولتسازی یا بازتولید رابطهٔ استثماری گرفتار میشود.
جنبشهای معاصر مانند زاپاتیستاهای مکزیک، جایگزین دیگری را برایمان روشن میکنند: جامعهای مبتنی بر خودگردانی محلی، مالکیت اشتراکی غیرمتمرکز و همبستگی فرامرزی. زاپاتیستاها نه تنها حکومت را رد میکنند، بلکه منطق کالاییسازی را از زندگی روزمره حذف کردهاند. در ایران اعتراضاتی چون کارگران نیشکر هفتتپه یا معلمان گرچه عمدتاً خواستههای صنفی دارند ولی میتوانند سنگ بنایی برای خودسازماندهی فراتر از چارچوبهای دولتی باشند.
نتیجه آن که مفهوم «سرمایهٔ ملی» ادعایی بیش نیست. این مفهوم نمیپذیرد که مشکل اصلی نه در نوع «مالکیت» یا «دولت»، که در خودِ رابطهٔ اجتماعیِ سرمایه و جداسازی انسانها در قالب «ملت»هاست. تا زمانی که کار انسان به کالایی برای مبادله تبدیل میشود، تا زمانی که مرزها انسانها را از هم جدا میکنند و تا زمانی که حکومت انحصار خشونت را در دست دارد، هیچ مفهومی که ضامن نابودی این سازوکارها نباشد قادر به تحقق عدالت نخواهد بود. ما با تأکید بر الغای همزمان مالکیت و حکومت، جامعهای را تصویر میکنیم که در آن منابع طبیعی و ابزار تولید در اختیار همگان بوده و تصمیمگیریها به جای نهادهای متمرکز، در شوراهای محلی و فدراسیونهای افقی انجام میگیرد. این آرمان شاید امروز دوردست به نظر برسد؛ ولی تاریخ نشان داده است که نطفههای آن همواره در مبارزات مردمی زنده است.
—
✍️: دانیال بهزادی
#آنارشیست #آنارشیسم #حکومت #راهکار #سرمایه #مالکیت #مفهومسرمایهملی #ملت
آنارشیستها - لئو فرۀ
چشمانداز آنارشیستی پس از سقوط دولتها: گامهایی ضروری برای جامعهای آزاد
Read the whole article on our website
تمام نوشته را در سایت ما بخوانید
#آنارشیست #آنارشیسم #افق_مشخص #پس_از_سقوط #جامعهای_آزاد #گامهایی_ضروری
https://asranarshism.com/fa/1404/01/03/anarchist-outlook-after-the-fall-governments-fa/
شود چون رها تا ز هر ایدهای تن
Read the whole article on our website
تمام نوشته را در سایت ما بخوانید
#آنارشیست #آنارشیسم #آنارکوایگوئیسم #شعر #عارف_قنبرزهی
https://asranarshism.com/fa/1403/11/23/remembering-aref-poem-fa/
حرفهای درگوشی - مجموعهای آنارکوفمینیستی
Read the whole article on our website
تمام نوشته را در سایت ما بخوانید
#آنارشیست #آنارشیسم #آنارکوفمینیسم #ترجمه #حرفهای_درگوشی #فمینیسم #کوییر
https://asranarshism.com/fa/1403/10/18/quiet-rumours-anarchofeminism-translation-fa/